بدرود شاعر ِ « به گلوله بستن پرنده گان بهشت »
برگردان از آلمانی: نیلاب موج سلام برگردان از آلمانی: نیلاب موج سلام

نام: پیتر ریومکورف

تاریخ و محل تولد: 25 اکتوبر سال 1929 ترسایی، شهر دارتموند، آلمان

تاریخ و محل درگذشت: 8 جون 2008 ترسایی، ایالت شلسویگ هولشتاین، آلمان

تحصیلات دورۀ ابتدایی و ثانوی: سال 1951 آتین اویم [ شهرک ـ م.]  شتادی، آلمان

تحصیلات عالی : پیداگوژی و تاریخ هنر، شهر هامبورگ، آلمان

تحصیلات دیگر: روانشناسی و ادبیات جرمنی و ناتمام گذاشتن آن در 1957

 

فعالیتهای فرهنگی:

 

1955 ایجاد « ایلچی دانشجویان » که سپس از سوی این نهاد مجلۀ « کانکریت » بیرون داده شد.

1958 ـ 1964 استاد دروس عملی در چاپخانۀ رو ـ وولت، مولف، نویسندۀ آزاد و منتقد ادبیات همچنان برای مجلۀ

« کانکریت »

هموندی با نهاد های فرهنگی چون نهاد نویسنده گان آلمانی

                                            اکادمی آلمان برای زبان و شعر

                                           اکادمی آزاد هنر در هامبورگ

 

چهره های نمونه برای شاعر: هاینریش هاینه و برتولت برشت

دوست نزدیک شاعر : گیونتر گراس، نویسنده، شاعر، مجسمه ساز، سیاستمدار، مورالیست سرشناس اروپا و برندۀ جایزۀ ادبی نوبل سال 1999

 

 

 

آثار چاپ شده:

 

1. اشعار داغ، ویس بادین، 1956 

2. شادمانی زمینی در « گ »، پنجاه شعر، هامبورگ: رو ـ وولت، 1959

3. وولف ـ گنگ بورشیت، بیوگرافی، هامبورگ: روو ـ وولت 1961

4.  پارچه های هنری، پنجاه شعر، هامبورگ: رووـ وولت 1962

5. در مورد سرمایۀ ملت، راین بک: رو ـ وولت 1967

6. این چه معنا میدهد، فولسینی؟ صحنه های تکاندهنده از زنده گی اقتصادی کلاسیک، راین بک، رو ـ وولت 1969

7. سالهایی را که شما میشناسید، خاطرات، راین بک: رو ـ وولت 1972

8. لومبارد، واپسین را بده ( داستان )، برلین، واگن باخ، 1972

9. خانه سامانها می آیند ( داستان خانواده گی)، برلین: واگن باخ، 1974

10. والتر از فوگیل هایده، کلوپستوک و من، راین بک: رو ـ وولت، 1975

11. فونیکس ـ به پیش! اشعار، درای ـ ای ش: پاول پان، 1977

12. درس توفانی 1. نظم، راین بک: رو ـ وولت، 1978

13. قابل استفاده تا آخر 1999( اشعار)، راین بک: رو ـ وولت، 1979

14. بدرود در کنییل ـ وورتهـ، افسانه در سیزده فصل، فرانکفورتر ماین: فیشر، 1980

15. در [مسیر ـ م.] سفر باد، شعر و قصه، برلین: بیرتیلسمن، 1980

16. اگر اگر ـ تساورتساوریم، پیرامون تاریخ طبیعی قافیه و همآهنگی روانی انسانی، راین بک: رو ـ وولت، 1981

17. مشتری کوچک نا پاکی، زیوریخ: هافمن، 1982

18. کلبه های کوت پشگل، حکایت توضیحی، راین بک: رو ـ وولت، 1983

19. واپسین سفر بلاو بارت، قصه، درای ایش: پاول پان، 1983

20. لرزان و مقاوم بمان( مقالات، سخنرانیها )، راین بک: رو ـ وولت، 1984

21. کتاب قرایت من، فرانکفورتر ماین: فیشر، 1986

22. به جز عشق دیگر هیچ ( اشعار عاشقانه )، راین بک: رو ـ وولت، 1986

23. دینت مان و  شیند مان، حکایت توضیحی، لایپزیک: ریکلام، 1986

24. خود سخنران و خود قافیه ساز، اشعار ـ اندیشه ها، دیدگاههای روشنی انداز، شتوتگارت: ریکلام، 1988

25. یگانه مانند ما همه ( اشعار )، راین بک: رو ـ وولت 1989

26. سیزده شاعر آلمانی، راین بک: رو ـ وولت، 1989

27. خود 3 [ سه رومی ـ م. ]، از میان آرامش، زیوریخ: هافمنس، 1989

28. بیرون بیا!، سرودها، افسانه ها، پارچه های هنری، برلین: واگن باخ، 1992

29. بگذار بدرخشد!: خاطره، تابو، اشعار، پورتره های خویشتن و بدون کلاه، راین بک: رو ـوولت 1993

30.  تابو 1[ یک رومی ـ م.]. دفترچه های خاطرات 1989 تا1991، راین بک: رو ـ وولت، 1995

31. من میل دارم، در یک محوطۀ بزرگ... ملاحظات یک مهرۀ از میان برداشته شدۀ شطرنج، گت ـ تینگن: وال شتاین، 1996

32. آزار، میل، مکر (1)حکایت توضیحی، راین بک: رو ـ وولت، 1996 

33. کتاب دوستی، رماگن ـ رولاندسک، رومر کیرشین، 1996

34. هر گاه ـ اما ، پس. اشعار یکی پیش از پسین. راین بک: رو ـ وولت، 1999

35. از سوی من به شما برای ما[ مطرح ساختن « ما » به عنوان نی « من » و نی « تو » ـ م. ]، گت ـ تینگن: شتایدل، 1999

36. در جایی که من آموخته ام؛ گت ـ تینگن: والشتاین، 1999

37. در کار مشترک، اشعار در مورد عشق و مرگ، طبیعت و هنر، زیوریخ: هافمنس، 2000، با روبرت گیارن هارت

38. آهنگ آلمانیها، گت ـ تینگن: والشتاین، 2001

39. جرقه ها میان کلاه و بوت پرواز میکنند، میونشن: دویچی فیرلاگس انشتالت، 2003

40. تابو 2 [ دوی رومی ـ م.]، دفترچه های خاطرات 1971ـ 1972، راین بک: رو وولت، 2004

41. آن گاه که من واقعا من[ من دوم با حروف بزرگ ـ م. ] میگویم، گت ـ تینگن: شتایدل.2

42. بیدار شدن و باز یافتن، اشعار، فرانکفورتر ماین: اینزیل، 2007

43. به گلوله بستن پرنده گان بهشت، اشعار،راین بک: رو ـ وولت، 2008

 

مهمترین جوایز

 

1958جایزۀ ـ هوگو ـ یاکوبی

1964 شتیپیندیوم از سوی ویللا ماسسیمو در روم

1976، جایزۀ  یوهان ـ هاینریش ـ میرک

1979، جایزۀ  اننیتتی ـ فان ـ دروستی ـ هیولس هاف

1980، جایزۀ  الکساندر ـ تسین برای صلح و شهر بندری هامبورگ

1980، جایزۀ  الکساندر ـ تسین

1980، جایزۀ  ادبیات هانوور

1984، جایزۀ  افتخاری اجتماع هاینریش هاینه از سوی شهر دوسلدورف

1986، جایزۀ  آرنو ـ شمیت

1988، جایزۀ هاینریش ـ هاینه از سوی آلمان شرق [ آن زمان ـ م. ]

1993، جایزۀ  جورج ـ بیوشنر

1994، مدال هنر و علم شهر آزاد و بندری هامبورگ

1999، منزلت داکتر افتخاری فاکولتۀ فلسفۀ یونیورستی گت ـ تینگن

 

بازیگر زبان و روشنگر

 

شاعر روشنگر و بازی کننده با زبان [ لفظی ـ م. ] در سن 78 ساله گی در اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.

او یک اندیدوالیست و ادبیات شناس باور ناکردنی بود و هراسی برای داشتن موضع روشنش در ساحت سیاست نداشت. پیتر ریومکورف بزرگترین شاعر آلمان در سالهای پسین بود.

 

 به حیث « رمانتیست سرخ » همچنان یاد میشد، پیتر ریومکورفی که مانند او هیچ مولف و شاعر دیگر آلمان تخصصش را در غزلسرایی و شاعری نزیست؛ او به حیث یک شخصیت بیرونی و فردیت گرا « چهرۀ هماهنگ مهربان » را چنانچه خودش [ در مورد خویشتن ـ م.] بیان داشته بود، نمیتوانست بیرون بدهد. او به عنوان انسان که موضع سیاسی خودش را داشت، در بحثها مداخله میکرد؛ دوستدار آزادی بود؛ با سخنانش دیگران را تحریک میکرد و نه کم روی میداد که لطیفه میگفت و موضوعات را به عالیترین شکل افاده میکرد. چنانچه واپسین گزینۀ اشعارش که در سال روان بیرون داده شد زیر نام « به گلوله بستن پرنده گان بهشت » ـ تنها نام آن به شکل قشنگ واقعبینانه، بلند پروازانه با نظم  بازی میکند:

 

„ Ich klage zu Recht in einem Gedicht:

 Meine schöne Geliebte liebt mich nicht.

 Da schrieben die Leserinnen zuhauf:

 Dann gib doch die blöde Geliebte auf “

در شعری به دادگاه شکوه خواهم برد

که دل ربای زیبایم مرا دوست نمیدارد

أن گاه بانوان، انبوه نامه خواهند نوشت

پس رهاکن این معشوقۀ ابله را 

 

 

دهها سال پیتر ریومکورف بزرگترین شاعر آلمان بود. یک زبان شناس، منتقد جامعه، یک روشنگر که در رواجهای کلوپستوک، ای شنیدورف، کلاودیوس (2)به مهمترین جایزه ها از آن شمار به جایزۀ بیوشنر (3) ( 1993) نایل آمد. او که از سوی دوستانش « لیونگی » نامیده میشد، در ایوفیل ـ گینه با نگاه به بندر هامبورگ میزیست. پیتر ریومکورف، متولد 1929 دارتموند، چونان ایلبه و الستر (4) به هامبورگ متعلق بود. اما در واپسین روز ها دیگر نمیتوانست در منزلش به سر ببرد. راه برای مبتلا به بیماری سرطان سخت پرنشیب شد. پس با همسرش، ایفا سیاستمدار « حزب سوسیال دموکراتهای آلمان » به لاوین بورگیش کوچید. در آن جا پیتر ریومکورف در سن هفتاد و  هشت ساله گی در یک یکشنبه چشم از جهان پوشید.

چند ساعت پیشتر از آنکه شاعر بدرود حیات بگوید، اعلام شد که ریومکورف از بابت کار برد شوخی در آثارش به جایزۀ ادبیات [ شهر ـ م. ] کسل سال 2009 نایل آمده است. 

ریومکورف اشعارش را از میان واژه ها نی بل از ذهنش مینوشت. این را زمانش از او میخواست و یا چنانچه فرانکفورتر الگماین ِ تسایتونگ [ روزنامۀ سرشناس فرانکفورت ـ م. ] نبشت، « ریومکورف شاعری است که آنقدر در یک شعر دست میزند و میبافد گوییا میشیل (5) هامبورگ را با چوبک گوگرد بنا میکند». او پیرسونیفیکشن یا انسان نمایی فورمهای کهنۀ شعری را پارادوگسی میساخت. زبان ادبی را با زبان محاوره یی آلمانی یکجا میکرد، واژه ها را از وابسته گیهای پذیرفته شده و آشنا میربود و در پیوند های تازه قرار میداد. کسانی که از خواندن شعر میهراسند و میگریزند، در کنار ریومکورف این میل را مییابند.

خداوندان شعری او « برشت » و « بین » نام دارند، او در پیروی از رواج تحت تاثیر هاینه قرار داشت. ولی تلویزیون و اعلانات همچنان برای وی سرچشمۀ درخشش بوده اند. عشق، حقیقت، گذرا بودن و دوستان انگاره های هماره برگشت پذیر در آثار ریوکورف بوده اند. پس آثار متعدد، پارچه های تیاتری، دفترچه های خاطرات و نوار های صوتی از آن شمار مهمترینهایش « سالهایی را که میشناسید »، « لرزان و مقاوم بمان » و « تابو 1» و « تابو 2 » به وجود آمدند.

در اشعارش که از خواندنیترین و تاثیر گذار ترین اشعار پس از جنگ [ جهانی دوم ـ م. ] به شمار می آیند، شوخی، اعتماد، بازیهای زبانی، فردیت گرایی کرکترش را مشخص میسازند.

شعر گفتن را ریومکورف بسیار وقت فرا گرفت. او نزد مادرش، آموزگاری ( پدرش پیش از به دنیا آمدن ریومکورف فرار را بر قرار ترجیح داد و آنها را ترک گفت ) که برای مناسبتها و جشنهای مکتب شعر میگفت، پرورش یافت.« من خیلی زود درک کردم که شاعری با همراهی [ دوستی ـ م. ] سر و کار دارد »، ریومکورف بیان کرده بود.

او یک مشاهد و مراقب ژرفنگر زنده گی روزمره بود که بسیار پیش در یکی از نخستین آثارش « در مورد سرمایۀ ملت » به خواست ملت نگریست.

در واپسین مصاحبه اش که در بهار سال روان با نشریۀ « تسایت » انجام داده بود، چنین گفت« من هماره نو را آزموده ام، تا حدودی با چنگ انداختن به کهنه، به گونۀ پارادوگسی؛ نه به خاطر زشت نمودن کهنه بل به خاطری که آن را در یک شوخی، در یک درخشش تازه بازتاب بدهم.»  این که آیا او را میشود فهمید، در مورد ریومکورف خود اندیشه کرده بود که  دانش آموزان احمق میشوند زیرا دیگر ناچار نیستند اشعار را به خاطر بسپارند. نسخه اش را ریومکورف چنین نبشت « ساده شدن به گونۀ رادیکال. پیچیده ، یک زمانی بازار داشت. زیرا « زوبتیلیتیت {6}» را امروز کمتر خواننده  یی میداند. » بلی و در برابر نسلی به مخالفت بر میخیزد « زیرا که » از نگاه دستور زبان درست نیست، نسلی که  میپندارد که از هاینه، هیلدرلین و بین نمیتواند، بیاموزد. و اما این شاعران زمانها را پشت سر گذاشتند و با آثار ریومکورف همچنان چنین خواهد شد.

 

چند دیدگاه بر پیتر ریومکورف

« یک مرد عالی، تا مرز جنون شاعر زیبا »

 

Horst Köhler

هارست کیولر رییس جمهور آلمان: « آلمان شاعر بزرگش را از دست میدهد. آنچه خواننده را [ در اشعار پیتر ریومکورف ـ م. ] بار بار به شگفت وا داشته و هیجان بر انگیز بوده است، پیوند دادن استثنایی جدیت با مزاح است؛ از پنهانیترین احساسات گرفته تا برملاترین خواهشات. [ این ـ م. ] هنر بزرگ او برای ما امید بخش است که شاید تضادهای زنده گی با هم آشتی پذیر باشند.

 

Stefan Aust

شتیفان اوست، مدیر مسوول پیشین شپیگل: یک مرد عالی، تا مرز جنون شاعر زیبا.

 

Ulla Hahn

اوولا هان، نویسنده: پیتر ریومکورف میدانست چگونه با دشواریها بازی کند: مصمم و در عین زمان با نرمش. او برای آفریدن اشعار بزرگ سوژه های بزرگ به کار نداشت.

 

Martin Walsner

مارتین والسنر، نویسنده: پیتر ریومکورف احساساتش را با احتیاط تمام لمس میکرد و با احتیاط بیشتر افاده. به

ساده گی، زیرا او دارندۀ احساسات بزرگ بود. بسیار بزرگ برای این دنیا.

 

ما شاعر ملت ما را از دست دادیم

 

نظم ( شعر ) و سیاست ریومکورف پدیده های زنده یی هستند که وی هرگز آنها را در خویش از هم سوا نساخت. تیوری شاعری او چنین است: چنان که خاطرات بدون خشونت اثری را می آفرینند، همان گونه بایست مردم در یک فضای زیبای اختیاری به کمک هم بشتابند.

دفتر های نازک فزیکی و مورالی شعری را که پیتر ریومکورف هر ده سال به منظور چاپ به راین ـ بک میبرد، میگشاییم  و میگذاریم از سوی شاعر بر ما در دقایق غم انگیز مرهم گذاشته شود. ما نمیتواینم واقعا بنمایانیم گوییا با مرگ او غافلگیر شده ایم. چنین بیچاره [ یکی از اصطلاحات دوستنداشتنی ریومکورف که بار بار در اشعارش به کار رفته است. ـ م.] نگاه نکنیم.

 

جون 2008

 

رویکرد ها

 

1. Sprachspieler und Aufklärer, Armgard Seegers, Hamburger Abendblatt,10 Juni 2008

2. Frankfurter Allgemeine Zeitung, 10 Juni 2008

3.www.faz.net

 Leben, Auszeichnungen, Schriften Gesamtausgaben dem Peter Rühmkorf

اشاره ها

 

1.  تکرار آوایی و نظم واکه ها در واژه ها در وابسته گی با نام این کتاب در زبان آلمانی مشهود است:

Die Last, die Lust und die List

یکی از خطراتی که ما را هنگام برگردان و ترجمۀ اشعار و نثر های ادبی تهدید میکند، همانا نبودن امکانات برای مراعات برگردانیدن قافیه و وزن و همچنان صناعات لفظی شعری هست.

2. نهاد های فرهنگی و علمی معتبر آلمانی که به یاد بود از کلوپستوک شاعر (1724 ـ 1803 )، ای شیندورف شاعر (1788 ـ 1857 )، کلاودیوس شاعر ( 1815 ـ 1771 )نامگذاری شده اند.

3. جایزۀ جورج ـ بیوشنر مهمترین و بزرگترین جایزه یی که از سوی این نهاد جورج ـ بیوشنر ( تاسیس در سال 1923 به یاد بود از نویسنده، فیلسوف و دانشمند آلمانی بیوشنر ) از سوی اکادمی زبان و شعر آلمان در شهر دارمشتات آلمان توضیح میگردد.

4. ایلبه، دریای معروف اروپا که ازقلب هامبورگ میگذرد.

الستر، دریای فرعی پایین ایلبه که به الستر بیرونی و درونی تقسیم شده و از زیباترین مناظر در شهر هامبورگ به شمار میرود.

5. کلیسای معروف و کهن واقع در میونکیبریگ شتراسی هامبورگ

6. این یکی از آن واژه های کهنه یی است که جایش را با عین معنا « فاین زیننیگ کایت » پر کرده است. هر دو واژه

 Die Subtilität

Die Feinsinnigkeit

به معنای نازک خیالی، حساس اندیشی و پیچیده اندیشی آمده اند.


August 18th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان